ما ز یاران چشم یاری داشتیم

ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم

تا درخت دوستی بَر کِی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم

گفتگو آیینِ درویشی نبود
ور نه با تو ماجراها داشتیم

شیوهٔ چَشمت فریبِ جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم

گُلبُنِ حُسنَت نه خود شد دلفُروز
ما دم همّت بر او بگماشتیم

نکتها رفت و شکایت کس نکرد
جانبِ حُرمت فرو نگذاشتیم

گفت خود دادی بما دل حافظا
ما مُحَصِّل بر کسی نگماشتیم!

حضرت حافظ!
دیدگاه ها (۰)

اگ میدونستی چقد سخت بود و چقد زمان برد تا اینکه زندگیمو ب حا...

خواستن ب معنای داشتن نیست، بوییدن ب معنای چیدن و بیاد آوردن ...

منتظر رسیدن جمعه نباش، منتظر رسیدن تابستون نباش،منتظر این نب...

ب کاکتوس اگ زیاد آب بدی، بیحال میشه و کم‌کم میپوسه؛اما این م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط