آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برم
آمده امکه سر نهم عشق تو را به سر برم
ور تو بگویی امکه نی ،نی شکنم شکر برم
آمده ام چوعقل وجاناز همه دیده ها نهان
تا سوی جانو دیدگان مشعله ی نظر برم
آمده امکه ره زنم بر سر گنج شه زنم
آمده ام که زر برم، زر نبرم خبر برم
گر شکند دل مرا جانبدهم به دل شکن
گر ز سرم کله برد من ز میانکمر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجاسفر کنم
ور تو بگویی امکه نی ،نی شکنم شکر برم
آمده ام چوعقل وجاناز همه دیده ها نهان
تا سوی جانو دیدگان مشعله ی نظر برم
آمده امکه ره زنم بر سر گنج شه زنم
آمده ام که زر برم، زر نبرم خبر برم
گر شکند دل مرا جانبدهم به دل شکن
گر ز سرم کله برد من ز میانکمر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجاسفر کنم
۵.۷k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲