من از آن تافته های جدابافته نبودم

من از آن تافته های جدابافته نبودم

که هر توهینی را ببخشایم،

اما


همیشه در آخر کار آن را از یاد می بردم. آن کس که تصور میکرد که من از او نفرت دارم چون می دید که با لبخندی صمیمی به او سلام می گویم غرق در شگفتی می شد و نمی توانست باور کند.

در این حال، بر حسب خلق و خوی خودش، یا بزرگواریم را تحسین و یا بی غیرتی ام را تحقیر می کرد، بی آنکه فکر کند که انگیزه من ساده تر از اینها بوده است،

من همه چیز حتی نام او را از یاد برده بودم!!!!

سقوط
آلبر کامو
دیدگاه ها (۳)

دنیا با عملکرد توست که تغییر میکند، نه با نظراتت....

هرچه در فهم تو آید آن بود مفهوم توعطار

:D

!!!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط