.
.
عاشقانه های پاک
قایق سواری
.
نیمه شبی چند دوست به قایق سواری رفتند و مدت زیادی پارو زدند.
سپیده که زد گفتند چقدر رفته ایم؟
تمام شب را پارو زده ایم!
اما دیدند درست در همان جایی هستند که شب پیش بودند! آنان تمام شب را پارو زده بودند،
ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند!
در اقیانو بی پایان هستی، انسانی که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید.
.
قایق تو به کجا بسته شده است؟
آیا به بدنت بسته شده؟
به شهوتت؟؟؟!!
به افکارت؟
به ناامیدی هایت؟
به ترســها و نگرانیــهایت؟
به گذشته ات؟
و یا به عواطفت؟ ... این ها ساحل های تو هستن
عاشقانه های پاک
قایق سواری
.
نیمه شبی چند دوست به قایق سواری رفتند و مدت زیادی پارو زدند.
سپیده که زد گفتند چقدر رفته ایم؟
تمام شب را پارو زده ایم!
اما دیدند درست در همان جایی هستند که شب پیش بودند! آنان تمام شب را پارو زده بودند،
ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند!
در اقیانو بی پایان هستی، انسانی که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید.
.
قایق تو به کجا بسته شده است؟
آیا به بدنت بسته شده؟
به شهوتت؟؟؟!!
به افکارت؟
به ناامیدی هایت؟
به ترســها و نگرانیــهایت؟
به گذشته ات؟
و یا به عواطفت؟ ... این ها ساحل های تو هستن
۲.۱k
۲۱ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.