به جان جمله ی مستان که مستم

به جان جمله ی مستان که مستم
بگیر ای دلبر عیار دستم
به جان جمله جانبازان که چانم
به جان رستگارانش که رستم
عطارد وار دفترباره بودم
زبر دست ادیبان می نشستم
چو دیدم لوح پیشانی ساقی
شدم مست و قلم ها را شکستم
دیدگاه ها (۲)

همگی صلح و آرامش را آرزو و تحسین می کنیمو خود را برای جنگ آم...

با اینکه خبر دار شدم جای تو عالیست میترسم از این خانه بگویم ...

من شیفتہ‌ےِ برقِ نگاهت شده‌ام دلباختہ‌ےِ روےِ چو ماهت شده‌ام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط