رمان انیمه ای « هنوز نه! » چپتر ۵

می خوای یه چیزی بدونی؟ مامان شینوبو و مامان میتسوری باهم دیگه دوستای صمیمی هستن و برای همین اونا تو این زندگیشون زیاد همو دیدن🦋🍀


( هر از گاهی اول رمان یا آخرش یه فکت در مورد رمان بهتون میگم تا داستان رو بهتر درک کنید یه چیزی مثل راز های دوره تایشو داخل شیطان کش😁یا هانتر پدیای گون و کیلوا)

(گوینده: سوهی:)

خب الان ۲ ماه از وقتی که شینوبو و میتسوری می خوان برن مهد کودک می گذره و امروز روز اولیه که میرن مهد کودک....

خب همون‌طور که می دونید اول باید خودشون رو معرفی کنن

اما داستان اینجا جالب میشه......


(گوینده: میتسوری:)

بالاخره یه جایی که می تونم در مورد تناسخ اطلاعات بدست بیارم عههههههه


اگه اشتباه نکنم دختر بهترین دوست مامانم هم توی کلاس منه. فکر کنم اسمش شینوبو بود ... برام جالبه که موهاش دو رنگه.
البته مو های منم از بالا دوباره داره صورتی میشه ......
فکر کنم کمتر باید موچی ساکورا بخورم🫠

باید کتابم رو بردارم و با خودم ببرم...
از دست این بدن کوچیک......


لعنتی.... دستم نمی رسه به کتابم....
خب پس لگد میزنم به قفسه تا بیوفته...

:«کیاااااا» (همون صدای جیغ یا چیزی که قبل از ضربه زدن میگن)

چی.. چی؟؟ نه نه نه نه نــــ......





(گوینده:شینوبو:)

خب خب خب بذار ببینم کجا گذاشتمش.... آها ایناهاش.
کتابی که بعد از دو ماه می تونم بخونمش.
اینم از عکس های مانگا و جلد کتاب داستان...


فقط یه مشکلی هست........ قدم😑حتی تو این زندگی هم کوتاهه لعنت بهش.

خب حالا چطوری بیارمش پایین؟


چطوره از کانائه بخوام؟ ...... اوه نه اون الان مدرسه اس...... خب پس میرم روی صندلی....




یکم دیگه ....... الان دیگهـــــ. گرفتمش🥳


چی؟! عه .عهههه.. عههه... الان ، وایساااا.

:« ااااااااااااااااااااااااا » (جیغ)





یاه یاه یاه... ادامه دارد...
دیدگاه ها (۴)

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۶

رمان انیمه «هنوز نه!» چپتر ۸

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۴

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط