بگو خیبر منازد اینقدر بر برج و بارویش
بگو خیبر منازد اینقدر بر برج و بارویش
نگیرد دست کم این مرد را با زور بازویش
چه دارد ذوالفقارش وقت جنگیدن؟ که هر تیغی-
به سوراخ غلاف از ترس لرزیده است پهلویش
نمی دانم چه رازی سیب معراج پیمبر داشت؟
همان سیبی که با دست علی آورده شد سویش
عدالت آنچنان دارد که در محشر تعجب نیست
خدا بنشاند او را جای خود پای ترازویش...
به انگشتر رضا شد از «قَسیمُ النّٰارِ وَ الجَنَّه»
گدا کاهل که باشد می رود اینگونه از کویش
تو و راز علی؟! سر در نمی آری، مکوش ای عقل
که هرگز قد نخواهی داد حتی تا سر مویش...
#سیده_تکتم_حسینی
نگیرد دست کم این مرد را با زور بازویش
چه دارد ذوالفقارش وقت جنگیدن؟ که هر تیغی-
به سوراخ غلاف از ترس لرزیده است پهلویش
نمی دانم چه رازی سیب معراج پیمبر داشت؟
همان سیبی که با دست علی آورده شد سویش
عدالت آنچنان دارد که در محشر تعجب نیست
خدا بنشاند او را جای خود پای ترازویش...
به انگشتر رضا شد از «قَسیمُ النّٰارِ وَ الجَنَّه»
گدا کاهل که باشد می رود اینگونه از کویش
تو و راز علی؟! سر در نمی آری، مکوش ای عقل
که هرگز قد نخواهی داد حتی تا سر مویش...
#سیده_تکتم_حسینی
۴۵۱
۱۱ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.