به تو فکر کردم ؛
به تو فکر کردم ؛
تو سرمای گدا کُشِ زمستون ، اونجا که جای خالیِ ردّ پات کنارِ ردّ پام رو برفا ، بهم دهن کجی میکرد ...
به تو فکر کردم ؛
تو خش خشِ برگای زرد و نارنجیِ پاییز ، اونجا که غمِ دوریت بغض شده بود تو گلوم ، بازم دور بودی ...
به تو فکر کردم ؛
تو ترافیکِ سرسام آورِ شهر ، بین صدای بوق و دعوای راننده ها ، بازم صدات زنده شد تو گوشم ...
به تو فکر کردم ؛
تو تونلِ نیایش ...
فکر کردم اگه بودی ، دیگه دلگیر و نفرت انگیز نبود اون تونلِ طولانی ...
به تو فکر کردم ؛
تو تاریک و روشنِ سینما ...
فکر کردم اگه بودی پر بود فاصله ی بینِ انگشتام با انگشتات و گرم بود دستم از گرمای دستت ...
به تو فکر کردم ؛
تو شمال ، لبِ ساحل ، اونجا که زُل زده بودم به اولِ اسمت رو شِنا ...
فکر کردم چه خالیه جایِ اولِ اسمم کنارِ اول اسمت ، با یه قلب بینشون ...
به تو فکر کردم ؛
تو صحنِ امام رضا ...
خواستمت از خودش ، از خدا ...
فکر کردم اگه بودی ، با هم دون میدادیم به کفترا ...
به تو فکر کردم ؛
زیرِ شُر شُرِ بارونِ تند و تیزِ بهار ...
اونجا که قطره هاشو میکوبید به تنِ خستهم ...
فکر کردم اگه بودی ، حتماً اشک نمیریخت روی گونه هام و لا به لای قطره ها گم نمیشد ...
به تو فکر کردم ؛
هر لحظه ...
هر جا ...
به تو فکر کردم ؛
تو تک تکِ خیابونا و جاده ها ...
فکر کردم به بودن و نبودنت ...
من ...
به تو فکر کردم ؛
همه وقت ...
همه جا ...
تو سرمای گدا کُشِ زمستون ، اونجا که جای خالیِ ردّ پات کنارِ ردّ پام رو برفا ، بهم دهن کجی میکرد ...
به تو فکر کردم ؛
تو خش خشِ برگای زرد و نارنجیِ پاییز ، اونجا که غمِ دوریت بغض شده بود تو گلوم ، بازم دور بودی ...
به تو فکر کردم ؛
تو ترافیکِ سرسام آورِ شهر ، بین صدای بوق و دعوای راننده ها ، بازم صدات زنده شد تو گوشم ...
به تو فکر کردم ؛
تو تونلِ نیایش ...
فکر کردم اگه بودی ، دیگه دلگیر و نفرت انگیز نبود اون تونلِ طولانی ...
به تو فکر کردم ؛
تو تاریک و روشنِ سینما ...
فکر کردم اگه بودی پر بود فاصله ی بینِ انگشتام با انگشتات و گرم بود دستم از گرمای دستت ...
به تو فکر کردم ؛
تو شمال ، لبِ ساحل ، اونجا که زُل زده بودم به اولِ اسمت رو شِنا ...
فکر کردم چه خالیه جایِ اولِ اسمم کنارِ اول اسمت ، با یه قلب بینشون ...
به تو فکر کردم ؛
تو صحنِ امام رضا ...
خواستمت از خودش ، از خدا ...
فکر کردم اگه بودی ، با هم دون میدادیم به کفترا ...
به تو فکر کردم ؛
زیرِ شُر شُرِ بارونِ تند و تیزِ بهار ...
اونجا که قطره هاشو میکوبید به تنِ خستهم ...
فکر کردم اگه بودی ، حتماً اشک نمیریخت روی گونه هام و لا به لای قطره ها گم نمیشد ...
به تو فکر کردم ؛
هر لحظه ...
هر جا ...
به تو فکر کردم ؛
تو تک تکِ خیابونا و جاده ها ...
فکر کردم به بودن و نبودنت ...
من ...
به تو فکر کردم ؛
همه وقت ...
همه جا ...
۳.۲k
۰۶ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.