وقتی عضو هشتمی و هیچوقت باهم کنار نمیاید....
وقتی عضو هشتمی و هیچوقت باهم کنار نمیاید....
پارت پنجم
ویو هانا
ته اون تیکه گوشت رو داد به کوک و یه تیکه از گوشت غذا خودش رو داد به من و گفت
_فقط دعوا نکنید ...که باز یکیتون نیاد تو اتاق من بخوابه
کوک:از خداتم باشه
جیهوپ:بیشعور خو تو میای اینجا میخوابی من مجبورم رو زمین بخوابم که تو رو تخت من بخوابی
کوک:عع هیونگ
هوپ:زهر مار
نامجون :راستی حالا که بحث اتاق ها شد قراره جاها عوض بشه همچنین چند روز دیگه کنسرت داریم
یونگی:کی قراره با کی هم اتاقی باشه؟!
نامجون:خب یونگی و جیهوپ با هم ، جین و کوک باهم ، هانا و ته باهم و منو جیمین باهم...کسی اعتراض داره ؟!
ته و کوک و هانا :من !
نامجون:چی حالا ما میگیم هانا ته مشکل دارن کوک تو واسه چی ؟!
کوک:هیونگ تو رو جان پی دی نیم منو با جین هیونگ ننداز
جین :از خداتم باشه یه ورد واید هندسام هم اتاقی تو هست
کوک:من با اون مشکلی ندارم ولی نامجون هیونگ جین هیونگ میخواد تا صبح جوک های بابا بزرگی تعریف کنه
جین :باشه تعریف نمیکنم
کوک :پس سر گوشی هم نرو
نامجون چرا
کوک اونوقت کلیپ خنده دار میبینه تا صبح شیشه پاکنی میخنده
همه :😂
جین :بسه دیگه برید بخوابید
(پرش زمانی به موقع گیم زدن چهار مکنه بعد از دو ساعت بازی ساعت ۳ صبح )
کوک:من بردم یسس
که یونگی اومد داخل
شوگا:میخوابید یا بخوابونمتون
همش جیغ میکشید آرامش و آسایش نداریم از دست شما
+هیونگ چجوری میخوای ما رو بخوابونی ؟!
شوگا:اینا سنگین هستن تو رو که میتونم بغل کنم بچه
یونگی هانا رو براید استایل بغل کرد
ویو ته
وقتی یونگی هیونگ هانا رو بغل کرد عصبانی شدم ولی چرا نتونستم خودم رو کنترل کنم و گفتم
_هیونگ بزارش پایین (جدی)
شوگا:چرا ؟!
_چون چیزه یعنی ...چون ممکنه سرش به جایی بخوره
شوگا: مطمئنی احیانا ...
_هیونگ
شوگا:باشه باشه
بعد از اینکه شوگا رفت همه رفتن تو اتاق خودشون
_فکر نکن حسودی کردم ولی ممکن بود سرت به جایی بخوره
+میدونم بالخره تو از من متنفری
_هانا (جدی)
+😂
(پرش زمانی به دو روز بعد موقع تمرین برای کنسرت)
نامجون :ببین ته اینجا تو باید هانا رو بغل کنی از کمر و رو هوا بچرخونی
_چرا من آخه هیونگ من انجام نمیدم
نامجون :تههه انجام میدی یا نه فقط یک بار دیگه میگم (عصبانی)
_اخه ...باشه
رسید به اون لحظه طبق قرار ته هانا رو از کمر گرفت و رو هوا چرخوند
(ته تو ذهنش)
شت چه بدنش ظریف و سبکه عع ته دیوونه شدی تو از هانا بدت میاد اینو یادت باشه عشق ممنوع 🚫
جیهوپ:ته ،ته بشه کلا ده ثانیه باید رو هوا بچرخونی الان سی ثانیه شد
_چ،چی آه باشه باشه حواسم نبود
+ته حالت خوبه
_ا،اره
+عرق کردی ها
_نه بابا خوبم
+میخوای ببرمت دکتر ...
ادامه رو الان میزارم
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAEHYUNG#TAE
پارت پنجم
ویو هانا
ته اون تیکه گوشت رو داد به کوک و یه تیکه از گوشت غذا خودش رو داد به من و گفت
_فقط دعوا نکنید ...که باز یکیتون نیاد تو اتاق من بخوابه
کوک:از خداتم باشه
جیهوپ:بیشعور خو تو میای اینجا میخوابی من مجبورم رو زمین بخوابم که تو رو تخت من بخوابی
کوک:عع هیونگ
هوپ:زهر مار
نامجون :راستی حالا که بحث اتاق ها شد قراره جاها عوض بشه همچنین چند روز دیگه کنسرت داریم
یونگی:کی قراره با کی هم اتاقی باشه؟!
نامجون:خب یونگی و جیهوپ با هم ، جین و کوک باهم ، هانا و ته باهم و منو جیمین باهم...کسی اعتراض داره ؟!
ته و کوک و هانا :من !
نامجون:چی حالا ما میگیم هانا ته مشکل دارن کوک تو واسه چی ؟!
کوک:هیونگ تو رو جان پی دی نیم منو با جین هیونگ ننداز
جین :از خداتم باشه یه ورد واید هندسام هم اتاقی تو هست
کوک:من با اون مشکلی ندارم ولی نامجون هیونگ جین هیونگ میخواد تا صبح جوک های بابا بزرگی تعریف کنه
جین :باشه تعریف نمیکنم
کوک :پس سر گوشی هم نرو
نامجون چرا
کوک اونوقت کلیپ خنده دار میبینه تا صبح شیشه پاکنی میخنده
همه :😂
جین :بسه دیگه برید بخوابید
(پرش زمانی به موقع گیم زدن چهار مکنه بعد از دو ساعت بازی ساعت ۳ صبح )
کوک:من بردم یسس
که یونگی اومد داخل
شوگا:میخوابید یا بخوابونمتون
همش جیغ میکشید آرامش و آسایش نداریم از دست شما
+هیونگ چجوری میخوای ما رو بخوابونی ؟!
شوگا:اینا سنگین هستن تو رو که میتونم بغل کنم بچه
یونگی هانا رو براید استایل بغل کرد
ویو ته
وقتی یونگی هیونگ هانا رو بغل کرد عصبانی شدم ولی چرا نتونستم خودم رو کنترل کنم و گفتم
_هیونگ بزارش پایین (جدی)
شوگا:چرا ؟!
_چون چیزه یعنی ...چون ممکنه سرش به جایی بخوره
شوگا: مطمئنی احیانا ...
_هیونگ
شوگا:باشه باشه
بعد از اینکه شوگا رفت همه رفتن تو اتاق خودشون
_فکر نکن حسودی کردم ولی ممکن بود سرت به جایی بخوره
+میدونم بالخره تو از من متنفری
_هانا (جدی)
+😂
(پرش زمانی به دو روز بعد موقع تمرین برای کنسرت)
نامجون :ببین ته اینجا تو باید هانا رو بغل کنی از کمر و رو هوا بچرخونی
_چرا من آخه هیونگ من انجام نمیدم
نامجون :تههه انجام میدی یا نه فقط یک بار دیگه میگم (عصبانی)
_اخه ...باشه
رسید به اون لحظه طبق قرار ته هانا رو از کمر گرفت و رو هوا چرخوند
(ته تو ذهنش)
شت چه بدنش ظریف و سبکه عع ته دیوونه شدی تو از هانا بدت میاد اینو یادت باشه عشق ممنوع 🚫
جیهوپ:ته ،ته بشه کلا ده ثانیه باید رو هوا بچرخونی الان سی ثانیه شد
_چ،چی آه باشه باشه حواسم نبود
+ته حالت خوبه
_ا،اره
+عرق کردی ها
_نه بابا خوبم
+میخوای ببرمت دکتر ...
ادامه رو الان میزارم
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAEHYUNG#TAE
۲۱.۶k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.