مثه باد سرد پایز غم لعنتی به من زد

مثه باد سرد پایز غم لعنتی به من زد

حتی باغبون نفهمید که چه آفتی به من زد

رگ و ریشه هام سیاه شد تو تنم جوونه خشکید


اما این دل صبورم به غم زمونه خندید


اسمون مست جنونی

اسمون تشنه خونی

اسمون مست گناهی

اسمون وه رو سیاهی

اگه زندگی عذابه


یه حبابی روی ابه

من به گریه ها میخندم

میگم این همش یه خوابه :))
دیدگاه ها (۱۰)

خوشا مردن :))

ارزش ندارد که آدمی برای مبارزه کردن با کوته‌فکران، خود را آز...

◇ خودَمو کوبیدَمـــــ◆ وَلے اَز نو نَساخْتَمــــ◇ هَمَہ رو ب...

آدم ها ثانیه به ثانیه رنگ عوض میکننداز آدم های یک ساعت دیگر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط