ضرب والمثل ومعما1
#ضرب_والمثل_ومعما1
داستان ضرب المثل طمع از نجاست سگ هم نجس تر است
یکی بود یکی نبود . روزی پادشاهی وزیرش را صدا کرد و گفت :
دلم می خواهد بدانم در دنیا چه چیزی از چیزهای دیگر بدتر و نجس تر است حتی از نجاست سگ هم نجس تر است .
وزیر که برای پیدا کردن جواب یک هفته فرصت داشت ،
✨ لباس گران بها پوشید و بر اسب زیبا و گران قیمتی سوار شد
تا برود و جواب پادشاه را پیدا کند دو ، سه روزی به اینجا و آنجاسر زد .
اما جواب به درد بخوری نشنید خسته شد و کنار رودی نشست .
چوپانی را دید که برای گله ی گوسفندانش نی می زند .
با خود گفت : او چیزی بارش نیست اما بد نیست سوالم را از او بپرسم .
به او گفت : بگو ببینم نجس ترین چیزها چیست ؟
چوپان نگاهی به سگ انداخت بلافاصله وزیر گفت حرفی از نجاست سگ نزن .
من خودم قبلاً گفتم اما شاه قبول نکرده چوپان گفت می دانم اما راستش خبری دارم که به شنیدنش می ارزد .
من پشت این تپه ، گنجی پیدا کرده ام ، می ترسم اگر آن را خودم به بازار ببرم ،
ماموران شاه خبر دار شوند و مرا دستگیر کنند .
اما تو چون وزیری می توانی این کار را بکنی و بعد از فروش با من نصف کنی .
وزیر گفت : زود باش عجله کن ، به سر وقت گنج برویم چوپان گفت : اما شرکت در این کار یک شرط دارد .
شرط من این است که سه بار با زبانت پشت سگ مرا لیس بزنی .
وزیر گفت : چه شرط احمقانه ای ! ولی دوباره با خودش گفت : این کار را می کنم وقتی به گنج رسیدم .
چوپان گفت : گنجی در کار نیست می خواستم عملاً جواب سوالت را پیدا کنی.
از آن به بعد راجع به آدم های طمع کار می گویند:
(طمع از نجاست سگ هم نجس تر است)
منبع : شمیم
ضرب و المثل و معما ،کوتاه ،وخواندنی ،و آموزنده برای ،گروههای ،مذهبی ،کانال ،تلگرام ،تصاویر مذهبی ،عکس نوشته، برای ،اینستا گرام ، لاین ، واتس ،آپ فیسبوک، توییتر ،شبکه اجتماعی ، جامعه مجازی ،جدید ،برای گوگل پلاس ، برای ،انجمن، مجموعه و...
#تلگرام_خدا
https://t.me/jhmvd
داستان ضرب المثل طمع از نجاست سگ هم نجس تر است
یکی بود یکی نبود . روزی پادشاهی وزیرش را صدا کرد و گفت :
دلم می خواهد بدانم در دنیا چه چیزی از چیزهای دیگر بدتر و نجس تر است حتی از نجاست سگ هم نجس تر است .
وزیر که برای پیدا کردن جواب یک هفته فرصت داشت ،
✨ لباس گران بها پوشید و بر اسب زیبا و گران قیمتی سوار شد
تا برود و جواب پادشاه را پیدا کند دو ، سه روزی به اینجا و آنجاسر زد .
اما جواب به درد بخوری نشنید خسته شد و کنار رودی نشست .
چوپانی را دید که برای گله ی گوسفندانش نی می زند .
با خود گفت : او چیزی بارش نیست اما بد نیست سوالم را از او بپرسم .
به او گفت : بگو ببینم نجس ترین چیزها چیست ؟
چوپان نگاهی به سگ انداخت بلافاصله وزیر گفت حرفی از نجاست سگ نزن .
من خودم قبلاً گفتم اما شاه قبول نکرده چوپان گفت می دانم اما راستش خبری دارم که به شنیدنش می ارزد .
من پشت این تپه ، گنجی پیدا کرده ام ، می ترسم اگر آن را خودم به بازار ببرم ،
ماموران شاه خبر دار شوند و مرا دستگیر کنند .
اما تو چون وزیری می توانی این کار را بکنی و بعد از فروش با من نصف کنی .
وزیر گفت : زود باش عجله کن ، به سر وقت گنج برویم چوپان گفت : اما شرکت در این کار یک شرط دارد .
شرط من این است که سه بار با زبانت پشت سگ مرا لیس بزنی .
وزیر گفت : چه شرط احمقانه ای ! ولی دوباره با خودش گفت : این کار را می کنم وقتی به گنج رسیدم .
چوپان گفت : گنجی در کار نیست می خواستم عملاً جواب سوالت را پیدا کنی.
از آن به بعد راجع به آدم های طمع کار می گویند:
(طمع از نجاست سگ هم نجس تر است)
منبع : شمیم
ضرب و المثل و معما ،کوتاه ،وخواندنی ،و آموزنده برای ،گروههای ،مذهبی ،کانال ،تلگرام ،تصاویر مذهبی ،عکس نوشته، برای ،اینستا گرام ، لاین ، واتس ،آپ فیسبوک، توییتر ،شبکه اجتماعی ، جامعه مجازی ،جدید ،برای گوگل پلاس ، برای ،انجمن، مجموعه و...
#تلگرام_خدا
https://t.me/jhmvd
۱.۷k
۱۰ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.