کفرنامه اثر کارو



✍ کفرنامه اثر کارو
و پاسخ سهراب سپهری از زبان خدا

خدایا کفر نمیگویم..... پریشانم!
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.
خداوندا!
اگر روزی زعرش خودبه زیرآیی لباس‌فقر پوشی

غرورت‌رابرای‌تکه‌نانی به زیرپای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته...تهیدست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را
کفر میگویی .....نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما‌خیز تابستان تنت بر سایه‌ی
دیوار بگشایی لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود
بگذاری‌و قدری آنطرفتر عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه‌ای این سو و آنسو در روان
باشد ...زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

خداوندا!
اگر روزی بشر گردی زحال بندگانت با خبرگردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن،
از این بدعت. .....خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این‌دنیا چه دشوار است، چه رنجی میکشد
آنکس‌که انسان است واز احساس سرشار
است
دیدگاه ها (۲)

✍ 🏼 پاسخ سهراب سپهری به‌کفر نامه اثر کارو از زبان خدا... 👆 👆...

کبـوتـر هـم کھ باشـےگاهـےدود شـہـــرپـر و بالـت را سیـــــاھ...

📌 چی میشه یه دونه صلوات برای سلامتی خودتون بفرستیدالله...

صبح جمعست و من از عشق تو بیدار شدمندبه ی چشم تو را خواندم و ...

خدایا کفر نمی‌گویم،پریشانم،#چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!مرا بی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط