دیدمت لرزید دستم چادر افتاد از سرم
دیدمت لرزید دستم چادر افتاد از سرم
یک نفر پرسید خوبی؟
گفتم الان بهترم
زیر لب با اخم گفتی چادرت را جمع کن
خنده رو آهسته تر گفتم اطاعت سرورم
عاشق این غیرت و مردانگی هایت شدم
یک نفر پرسید خوبی؟
گفتم الان بهترم
زیر لب با اخم گفتی چادرت را جمع کن
خنده رو آهسته تر گفتم اطاعت سرورم
عاشق این غیرت و مردانگی هایت شدم
۲.۱k
۰۱ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.