عابری بی سایه ام
عابری بی سایه ام
کز غم گَردم گِردِ شهر
نیست هم دردی که بیند
در دو چشمم آه و اشک،
تا که پرسد این چنین چونی چرا؟
تا بگویم غم ز یار است و فراقست و فراقست و فراق...
#رضوان_مختاری
کز غم گَردم گِردِ شهر
نیست هم دردی که بیند
در دو چشمم آه و اشک،
تا که پرسد این چنین چونی چرا؟
تا بگویم غم ز یار است و فراقست و فراقست و فراق...
#رضوان_مختاری
۷.۲k
۰۱ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.