Bodyguard
Bodyguard
/ˈbɒdɪɡɑːd/ Noun
محافظ
مثال:
Hasan fell down the steps. May God save his bodyguard.
حسن از پله افتاد. خدا به محافظش رحم کند.
/ˈbɒdɪɡɑːd/ Noun
محافظ
مثال:
Hasan fell down the steps. May God save his bodyguard.
حسن از پله افتاد. خدا به محافظش رحم کند.
۳۹۰
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.