اربابان من

اربابان من

اما نامجون .....از خشم قرمز شده بود

شوگا حرفش رو تموم کرد ....
حالا همه میدونستن که امشب مهمونیه
پسرا برای صحبت به پذیرایی رفتن و
نشستن
نامجون هنوز هم خشمگین بود
نامجون: چرا اینجوری نگاهش میکردین؟ (بم)
هیچ خدمتکار یا بادیگاردی اونجا نبود
پس راحت می‌تونستن حرف بزنن
اما با این وجود پسرا ساکت موندن و به کفش هاشون نگاه میکردن


نامجون:جواب میخام نه سکوت ....
جونگکوک: هیونگ ماهم ....
جونگکوک ساکت شد
همه از نامجون میترسیدن
درسته وقتی عصبی میشدن به صورت وحشتناکی خشن میشدن
اما نامجون ؟خشم اون از همه بدتره
و همه پسرا هم ازش خبر داشتم
که همه اعضا با صدای پا ساکت شدن.....
دیدگاه ها (۲)

اربابان منهمه با صدای پا ساکت شدن میا بود....میا :اربابان صب...

برقمون تازه اومده🤣

اربابان من تهیونگ ویو :همه چی تار شد ، صدا ها رو نامفهوم می‌...

خوشگلام رفتم واکسن زدم 🤣نمیتونم پارت بزارم ببخشید

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط