Forbidden love
Forbidden love
پارت ۱۹
#با دیدن کوکی که از درد از حال رفته بود بوسه ای به پیشونیش زدم لباس کوک و خودمو تنمون کردمو کوک رو بغل کردم از رد روم بیرون بردمشو کتابخونه رو سرجاش گذاشتم کوک رو روی تخت گذاشتم بعدم پتو رو روش کشیدم، دلم به حال تاپ لز میسوخت هیچ وقت نمیتونست لذت کردنو بچشه بعدم کوک رو بغل کردمو خوابیدم
~با درد از خواب بیدار شدمو با به یاد آوردن اتفاق چند ساعت پیش حالم بعد شد
#بیبی بیدار شدی
~آییی، آره
#حالت خوبه
~نه، ته خیلییییی بزرگی پارم کردی
#ولی درعوضش تو اندازه ی یه خیار شوری
~بیشعور
#منم دوست دارم
~ته حالم خیلی بده
#صبر کن الان برات دمنوش میارم
~آخ باشه
# دمنوشو به کوک دادم
~کل دمنوشو سر کشیدم
#بادیدن لبای دمنوشی شده اش به لب هاش لیسی زدم خرگوش کوشولو، کوک میدونستی تو زندگی منی ؟
~پس واسه همین کردیم ؟
#خنده ریزی کردم نمدونم شاید
پارت ۱۹
#با دیدن کوکی که از درد از حال رفته بود بوسه ای به پیشونیش زدم لباس کوک و خودمو تنمون کردمو کوک رو بغل کردم از رد روم بیرون بردمشو کتابخونه رو سرجاش گذاشتم کوک رو روی تخت گذاشتم بعدم پتو رو روش کشیدم، دلم به حال تاپ لز میسوخت هیچ وقت نمیتونست لذت کردنو بچشه بعدم کوک رو بغل کردمو خوابیدم
~با درد از خواب بیدار شدمو با به یاد آوردن اتفاق چند ساعت پیش حالم بعد شد
#بیبی بیدار شدی
~آییی، آره
#حالت خوبه
~نه، ته خیلییییی بزرگی پارم کردی
#ولی درعوضش تو اندازه ی یه خیار شوری
~بیشعور
#منم دوست دارم
~ته حالم خیلی بده
#صبر کن الان برات دمنوش میارم
~آخ باشه
# دمنوشو به کوک دادم
~کل دمنوشو سر کشیدم
#بادیدن لبای دمنوشی شده اش به لب هاش لیسی زدم خرگوش کوشولو، کوک میدونستی تو زندگی منی ؟
~پس واسه همین کردیم ؟
#خنده ریزی کردم نمدونم شاید
- ۱.۶k
- ۱۰ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط