و میخواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور ت

و میخواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد. جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم. نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است، با خودم فکر کردم، در زندگی چند بار چیزهای بی‌ارزش من را فریب داده و من را از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم دیدم که چقدر بیهوده بوده است،
ولی آیا اگر به سمت آن شیء بی‌ارزش نمیرفتم، واقعا می‌فهمیدم که بی ارزش است یا سالها حسرت آن را میخوردم!؟

#راپید
#گرافیگ#ماندالا
#پائولو_کوئیلو
دیدگاه ها (۱)

#طراحی_لباس#هنری#گرافیک#کاغذ_رنگی

آرامش یعنی میان صدها مشکلخیالت نباشد...لبخند بزنیچون می دانی...

#ماندالا#راپید

دل من تنگ بلوریست که یک ماهی قرمز داردیک تلنگر که به این تنگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط