رَفتَم بِهِش گفتَم :
رَفتَم بِهِش گفتَم :
"آقا اَصلاً مَن سیگارِت!
میشه دیگه نِمیشه؟! "
دیدَم داره هاج و واج نگاهَم میکنه...
گفتَم:"این هَمه کنت و وینستون و مارلبرو میکشی،مَن اون بهمنِ روزِ مَبادا تَهِ جیبِت باشم!"
گفت: [حالا چِرا بهمنِ روزِ مَبادا تَهِ جیب؟ ]
گفتم: "آخه نِمیدونی که وَقتی نسخی و تو بی سیگاری موندی یِهو اون بهمنِ روزِ مبادا تَهِ جیب یادِت میاد چه بِهِشتیه داشتَنش، میخوام اون بِهِشته فَقَط و فَقَط سَهمِ مَن باشه نه هیچ کَسِ دیگه ای!"
[گفت: تو دیوونه، نه تو خیلی دیوونه! ]
گفتَم: "خُب دیوونَم که هَمه حالِ خوبَمو عینِ سیگاری پیچیدَم گذاشتَم تَهِ جیبِت دیگه! " :)
خَندید،♡!
رَفت که رَفت آنگونه که #پاییز از کوچه هایِ شَهر...🍂🌱♥
《 #پاييز مثلِ يه آدميه كه تَهِ دِلِش ،
يه حَرف مونده كه هيچوَقت به كَسى كه بايَد نميگه...!👑💛》
#آناهیتا ♥
"آقا اَصلاً مَن سیگارِت!
میشه دیگه نِمیشه؟! "
دیدَم داره هاج و واج نگاهَم میکنه...
گفتَم:"این هَمه کنت و وینستون و مارلبرو میکشی،مَن اون بهمنِ روزِ مَبادا تَهِ جیبِت باشم!"
گفت: [حالا چِرا بهمنِ روزِ مَبادا تَهِ جیب؟ ]
گفتم: "آخه نِمیدونی که وَقتی نسخی و تو بی سیگاری موندی یِهو اون بهمنِ روزِ مبادا تَهِ جیب یادِت میاد چه بِهِشتیه داشتَنش، میخوام اون بِهِشته فَقَط و فَقَط سَهمِ مَن باشه نه هیچ کَسِ دیگه ای!"
[گفت: تو دیوونه، نه تو خیلی دیوونه! ]
گفتَم: "خُب دیوونَم که هَمه حالِ خوبَمو عینِ سیگاری پیچیدَم گذاشتَم تَهِ جیبِت دیگه! " :)
خَندید،♡!
رَفت که رَفت آنگونه که #پاییز از کوچه هایِ شَهر...🍂🌱♥
《 #پاييز مثلِ يه آدميه كه تَهِ دِلِش ،
يه حَرف مونده كه هيچوَقت به كَسى كه بايَد نميگه...!👑💛》
#آناهیتا ♥
۳۷.۱k
۲۵ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.