او ه همدردم شده گویا خودش هم درد بود

او ڪه "همدَردَم" شده ؛ گویا خودش هم "درد" بود

او خودش زخمِ همان مرهَم ڪه می آوَرد بود...

#سعید_صاحب_علم
دیدگاه ها (۴)

من همان آدم پر منطق بی احساسمپس چرا آمدنت حال مرا ریخت بهم.!...

گفتند از هرچـــــه بترسی بہ ســـــرت مے آیدمن اگر از تـــــو...

تہ لهجہ ۍ مَلَس تو ڪاسه ۍ دَهَن ا...

مثلا خنده یِ تو قاتلِ جانم بشود،این دل انگیز ترین قتلِ جهان ...

🤍قناعت می‌کنم با دردچون درمان نمی‌یابمتحمل می‌کنم با زخمچون ...

برای گفتن من شعر هم به گل مانده نمانده عمری و...نمانده عمری ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط