لحظه هایم سپری نمی شوندانگار ساعت دیواری مان خراب است

لحظه هایم سپری نمی شوند.انگار ساعت دیواری مان خراب است
یا باطری اش ضعیف شد چرا که زمان متوقف شده
با اینکه می دانیم که عمرمان زود می گذرد و تمام می شود هیچ ذات و توشه ای برای آخرتمان
ذخیره نمی سازیم.نمی دانم چرا اینقدر به این دنیا وابسته هستیم.به دنیایی که هیچ چیزش
مال ما نیست و ما همه چیزش را از آن خود می دانیم.
خدایا فقط خودتی که بدون هیچ منتی به ما همه چیز می بخشی و همه چیز از آن توست
پس چرا باز هم از این دنیا دل نمی کنیم
نمیدانم کجای کارم اشتباه بود که گره افتاده برکارم
خدایا! تو را غریبانه د ید م و غریبانه غریب گشتم
تو را بخشنده دیدم و با تمام وجودم گناه کردم.
تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم
تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟
دیدگاه ها (۵)

‍ زندگی یعنی جبر ...یعنی زور ...!همیشه چیزایی رو که نمیخوای ...

سلام صبحتون پُر انرژی و نشاطدر این دوشنبه زیبابراتون دوتا آر...

زندگی ست دیگر...همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست ،همه سازهایش ...

خداوندا 🙏 با نام تـوروزم را آغاز مےڪنمروزے ڪہ با نام و یاد ت...

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط