زنان شجاع خرمشهر دوشادوش مردان لحظه ای خرمشهر را رها نکرد
زنان شجاع خرمشهر دوشادوش مردان لحظهای خرمشهر را رها نکردند زنان در چند جبهه در کنار همسران و پسران خود بودند از یک طرف رزمنده بودند از سوی دیگر امدادگر و مجروحان را مداوا میکردند و مسئولیت تهیه غذا برای رزمندان داشتند. مادران شجاع خرمشهر شبانه و در زیر نورشمع جگر گوشههای خود را که بر اثر بمبارانها شهید میشدند به خاک میسپردند. زنان خرمشهری همچون شهیده عفتالسادات ارجعی معلم قرآن، شهیده حاجیشاه و صدها زن دیگر آنقدر دفاع کردند که شهید شدند. مژده اوبناشی در روز 24 مهر 59 که در جنگ خیابانی در خیابان 24 متری این شهر حضور داشت از پررنگی مسجد جامع اتومبیلشان در محاصره عراقیها قرار گرفت و زیر آتش دشمن قرار گرفتند وی در کیف امدادگریش چندتا نارنجک داشت پس از پرتاب کردن یکی، دوتا نارنجک تیر به دستهایش خورد و از چند ناحیه بدن به شدت مجروح گردید و جانباز شد.
اینها نمونهای است از هزاران هزار حوادثی که بر سر خرمشهر آمد زنان خرمشهری، مادران خرمشهری با این اوصاف از چند فرزند خویش نیز پرستاری میکردند. دلشان پر از درد و غم بود و در خلوت خود اشک خون میریختند ولی به همسران خود و فرزندانشان دلداری میدادند که روزی پیروز خواهند شد.
آنچه که بر سر مردم خرمشهر رفت قصه و رمان نیست بلکه واقعیتهایی است که با پوست و گوشت خودمان حس کردیم. اگر فداکاری زنان خرمشهری در کنار مردان نیرو صدام در همان دوشنبه روز اول خرمشهر را تصرف و به سمت مرکز ایران حرکت می کرد. من بارها و بارها گفتهام و هزاران بار دیگر هم خواهم گفت اگر دفاع زنان و مردان خرمشهری در 45 روز مقاومت بندر عراقیها می رفتند کنار زاینده، آواز لب کارون میخواندند.
از دیگر زنان شهیده باید یادی کنیم از شهیده بیبیمعصومه طوسینژاد مادر 3 شهید که دو پسر عزیز و دختر بزرگوارش به نامهای شهید سیدمسعود ارجعی- شهید سیدفتحالله ارجعی و شهید عفتالسادات ارجعی به فیض شهادت نائل گردیدند.
در طول 19 ماه اسارت خرمشهر پایداری و مقاومت زنان خرمشهری در کنار خانوادههایشان عاقبت منجر به شکست دشمن و آزادسازی خرمشهر از منارههای مسجدجامع به گوش جهانیان رسید و خونینشهر باز خرمشهر شد و پشت صدایمان که بر دیوار کاهگلی غرور تکیه زده بودند لرزید.
هرچند بعثیها خرمشهر را تبدیل به ویرانه کردهاند ولی لحظهای که در روز سوم خرداد ماه 61 پای بر ویرانههای خرمشهر گذاشتیم بوسه بر خاک شهرمان زدیم و بر خاک سرخ مملو از خون شهدای این شهر نماز شکر برپا کردیم.
#خانم_افسانه_قاضی_زاده_از_شیر_زنان_مجاهد_خرمشهری
اینها نمونهای است از هزاران هزار حوادثی که بر سر خرمشهر آمد زنان خرمشهری، مادران خرمشهری با این اوصاف از چند فرزند خویش نیز پرستاری میکردند. دلشان پر از درد و غم بود و در خلوت خود اشک خون میریختند ولی به همسران خود و فرزندانشان دلداری میدادند که روزی پیروز خواهند شد.
آنچه که بر سر مردم خرمشهر رفت قصه و رمان نیست بلکه واقعیتهایی است که با پوست و گوشت خودمان حس کردیم. اگر فداکاری زنان خرمشهری در کنار مردان نیرو صدام در همان دوشنبه روز اول خرمشهر را تصرف و به سمت مرکز ایران حرکت می کرد. من بارها و بارها گفتهام و هزاران بار دیگر هم خواهم گفت اگر دفاع زنان و مردان خرمشهری در 45 روز مقاومت بندر عراقیها می رفتند کنار زاینده، آواز لب کارون میخواندند.
از دیگر زنان شهیده باید یادی کنیم از شهیده بیبیمعصومه طوسینژاد مادر 3 شهید که دو پسر عزیز و دختر بزرگوارش به نامهای شهید سیدمسعود ارجعی- شهید سیدفتحالله ارجعی و شهید عفتالسادات ارجعی به فیض شهادت نائل گردیدند.
در طول 19 ماه اسارت خرمشهر پایداری و مقاومت زنان خرمشهری در کنار خانوادههایشان عاقبت منجر به شکست دشمن و آزادسازی خرمشهر از منارههای مسجدجامع به گوش جهانیان رسید و خونینشهر باز خرمشهر شد و پشت صدایمان که بر دیوار کاهگلی غرور تکیه زده بودند لرزید.
هرچند بعثیها خرمشهر را تبدیل به ویرانه کردهاند ولی لحظهای که در روز سوم خرداد ماه 61 پای بر ویرانههای خرمشهر گذاشتیم بوسه بر خاک شهرمان زدیم و بر خاک سرخ مملو از خون شهدای این شهر نماز شکر برپا کردیم.
#خانم_افسانه_قاضی_زاده_از_شیر_زنان_مجاهد_خرمشهری
۱.۶k
۰۴ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.