برای وقت هایی که با عزیزانم حرف های مهمی دارم
برای وقت هایی که با عزیزانم حرف های مهمی دارم
چای دم میکنم با هل و دارچین و یک شکلات خوشمزه.
شب های بلند پاییز جان میدهد برای دم کردن یک چای تک نفره
برای گوش کردن به اعجاز دستان یک موسیقیدان بزرگ،
برای گوش کردن به عاشقانه های فرانسوی ژاک برل و خلوت کردن با خود!
آب جوش و تی بک چای تمشک!
رنگ بی نظیر چای
و بوی وحشی تمشک در لیوان شیشه ای،سرمستم میکند.
کتاب پیش رو را نگاه میکنم :
هوش عاطفی اثر کریستین ویلدینگ!
در صفحات میانی اش نوشته است :
《هوش عاطفی دو مولفه دارد1 -برخورد با خود 2-چگونگی برخورد با دیگران.》
متاثر میشوم که چرا یادمان ندادند
ارتباط مقوله ی مهمی است که مهارت میخواهد که سواد میخواهد.
و شاید آدمی به میزانی که ارتباطاتش خوب است حال زندگی اش خوب میشود.
ما انسان های نابلد و پر مشغله
چقدر با همین ندانستن
با همین نداشتن سواد رابطه
آوار شدیم بر سر خودمان و عزیزانمان!
چقدر جراحت وارد کردیم و نابلدانه ادامه دادیم و عمیق تر سوهان کشیدیم حوصله ها را...
چقدر از روزهای خوش عاشقیمان را
روزهای بی نظیر رفاقت هایمان را
اسراف کردیم به بهای همین ندانستن.
چقدر میدانیم از همدلی و درک متقابل ؟
از مسءولیت هایی که بر دوش داریم در مقابل آدم ها ؟
چقدر از هنر عذر خواهی کردن میدانیم و
چقدر از بخشش ؟
چقدر در رابطه هایمان فارغیم از قضاوت ؟
اگر هیچ
پس چای دم کنید
ترجیحا با موسیقی
دست خودتان را بگیرید و قول بدهید که برای حال خوب رابطه هایتان اقدامی کنید
و خودتان را موظف بدانید.
یادمان باشد که همه ی آدم ها و رابطه ها کاکتوس نیستید که
مقاوم باشند
گاهی "گل قهر" میشوند
و گاهی شمعدانی...
رابطه ها را باید بلد باشیم
نیاز به مراقبت دارند
وگرنه یک روز میبینیم که جان داده اند!
حسن ختام این چای با طعم تمشک،
سخنی باشد از دنیل گلمن :
《اگر فاقد توانایی های عاطفی هستید،اگر از خود آگاهی بی بهره اید،اگر نمیتوانید عواطف پریشان خود را مدیریت کنید،اگر از همدلی و روابط موثر بی بهره اید،هر چقدر هم باهوش باشید به جایگاه بلندی در زندگی نخواهید رسید》.
چای دم میکنم با هل و دارچین و یک شکلات خوشمزه.
شب های بلند پاییز جان میدهد برای دم کردن یک چای تک نفره
برای گوش کردن به اعجاز دستان یک موسیقیدان بزرگ،
برای گوش کردن به عاشقانه های فرانسوی ژاک برل و خلوت کردن با خود!
آب جوش و تی بک چای تمشک!
رنگ بی نظیر چای
و بوی وحشی تمشک در لیوان شیشه ای،سرمستم میکند.
کتاب پیش رو را نگاه میکنم :
هوش عاطفی اثر کریستین ویلدینگ!
در صفحات میانی اش نوشته است :
《هوش عاطفی دو مولفه دارد1 -برخورد با خود 2-چگونگی برخورد با دیگران.》
متاثر میشوم که چرا یادمان ندادند
ارتباط مقوله ی مهمی است که مهارت میخواهد که سواد میخواهد.
و شاید آدمی به میزانی که ارتباطاتش خوب است حال زندگی اش خوب میشود.
ما انسان های نابلد و پر مشغله
چقدر با همین ندانستن
با همین نداشتن سواد رابطه
آوار شدیم بر سر خودمان و عزیزانمان!
چقدر جراحت وارد کردیم و نابلدانه ادامه دادیم و عمیق تر سوهان کشیدیم حوصله ها را...
چقدر از روزهای خوش عاشقیمان را
روزهای بی نظیر رفاقت هایمان را
اسراف کردیم به بهای همین ندانستن.
چقدر میدانیم از همدلی و درک متقابل ؟
از مسءولیت هایی که بر دوش داریم در مقابل آدم ها ؟
چقدر از هنر عذر خواهی کردن میدانیم و
چقدر از بخشش ؟
چقدر در رابطه هایمان فارغیم از قضاوت ؟
اگر هیچ
پس چای دم کنید
ترجیحا با موسیقی
دست خودتان را بگیرید و قول بدهید که برای حال خوب رابطه هایتان اقدامی کنید
و خودتان را موظف بدانید.
یادمان باشد که همه ی آدم ها و رابطه ها کاکتوس نیستید که
مقاوم باشند
گاهی "گل قهر" میشوند
و گاهی شمعدانی...
رابطه ها را باید بلد باشیم
نیاز به مراقبت دارند
وگرنه یک روز میبینیم که جان داده اند!
حسن ختام این چای با طعم تمشک،
سخنی باشد از دنیل گلمن :
《اگر فاقد توانایی های عاطفی هستید،اگر از خود آگاهی بی بهره اید،اگر نمیتوانید عواطف پریشان خود را مدیریت کنید،اگر از همدلی و روابط موثر بی بهره اید،هر چقدر هم باهوش باشید به جایگاه بلندی در زندگی نخواهید رسید》.
- ۳.۰k
- ۱۲ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط