غزل بهانه می شود که با تو گفتگو کنم

غـزل بهـانه می شود، که با تو گفتگو کنم
برای دردِ دل فقط، بـه شعر و واژه رو کنم

تمـامِ لحظه ها شود پُـر از شمیمِ خاطرت
شبیـهِ غنچـه های گُل تو را دوباره بو کنم

شکـایتی نـدارم و، گـلایـه هـم نمی کنم
گـلایـه از تـو یا خودم، زمانـه یا از او کنم

نمانـده راه و چاره ای، برای دردهای مـن
به غیر ازاینکه بغض راشکسته در گلو کنم

هنـوز آرزو بـه دل، نمـانده ای و مانده ام
نگـو کـه بی تـو مـرگ را، دوباره آرزو کنم

تمـامِ روزگـارِ مـن شبیـهِ شب سیاه شـد
چقدر شـامِ تیره را بـه گریه شُستشو کنم

به آسمـان نمیرسد، دعا و ضَجه های من
مگر نمـازِ عشق را، بـه خونِ دل وضو کنم
دیدگاه ها (۰)

هم‌نوایی فحش ناموسی و رکیک دانشجویان دختر و پسر در دانشگاه ت...

❤️❤️قلم  زدم به عشقِ تو  شدی همه رسالتمشدی  پناهِ  امنِ من  ...

اگر عرب ها مثل ایرانی ها باشن، امروز خانم های عرب تو صف طولا...

گوگل ترنسلیت هم فیلتر شددر پی فیلترینگ‌ گسترده شبکه‌های اجتم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط