فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را ...


#فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت، استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده‌ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم. شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آن‌را در میدان شهر قرار داد.
مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می‌بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد
استاد به او گفت :
آیا می‌توانی عین همان نقاشی را برایم بکشی؟ شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد و متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که : اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید.
غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند!
استاد به شاگرد گفت :
همه انسان‌ها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه !
دیدگاه ها (۶)

#هر مشکلی دارید، روزی نیم ساعت بخندید! توصیه من به همه شما ا...

#یارب‌نظرت‌برنگردد❤

#khoda bozorgtar az dardaye mast❤#الله❤

#فقط‌ خدا میتونه‌قضاوت‌کنه‌‌دوست عزیزنظرتون برام قابل احترام...

شوگا نانا را راهنمایی کرد تا روی مبل کنار پنجره بنشیند.نانا ...

Part ¹³⁰ا.ت ویو:انگشتر رو برداشتم و داخل انگشتم کردم..دستم ر...

{سناریوی شماره ۸} || پارت سی‌ونهم ||نام سناریو: 《 قلبی از سن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط