ای کاش کسی بود که غمخوار دلم بود
ای کاش کسی بود که غمخوار دلم بود
ماننـد غـزل های خـودم یـارِ دلم بود
عـاشق شـده بـودم دلـم از درد نمیرد
آری سخـن عشـق پرستـارِ دلـم بـود
هرجـا نفسم تنگ شـد آمـد غزلی نو
غم بـود ولی قافیـه غمخوار دلـم بود
بــازار وفــا بــود وحـراجی محبـت
یک رهگذرِ مست، خریـدار دلـم بـود
خال و خط و ابرو و لبش رنگ خدا داشت
من بنده ی او بـودم و دادار دلم بـود
رفته است ازاین کوچهٔ بن بست همان که
همسایه ی دیـوار بـه دیـوار دلم بود ...
ماننـد غـزل های خـودم یـارِ دلم بود
عـاشق شـده بـودم دلـم از درد نمیرد
آری سخـن عشـق پرستـارِ دلـم بـود
هرجـا نفسم تنگ شـد آمـد غزلی نو
غم بـود ولی قافیـه غمخوار دلـم بود
بــازار وفــا بــود وحـراجی محبـت
یک رهگذرِ مست، خریـدار دلـم بـود
خال و خط و ابرو و لبش رنگ خدا داشت
من بنده ی او بـودم و دادار دلم بـود
رفته است ازاین کوچهٔ بن بست همان که
همسایه ی دیـوار بـه دیـوار دلم بود ...
۱۵.۴k
۰۴ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.