ای شـرابِ آتشین، نـازِ نگاهت مـالِ من
ای شـرابِ آتشین، نـازِ نگاهت مـالِ من
عشوه ها وخنده ها وفتنه هایت مالِ من
شانه های خسته ام در خدمتِ زلفِ شما
اخم های هرشبِ چشمانِ نازت مالِ من
واژه ها کی قیمتِ شرمِ نگاهت میشوند
بـوسه ای از آن لبِ پُـر التهابت مالِ من
گر گنـاهی می کنم بهـرِ دو چشمانِ شما
آتـشِ آن دوزخِ پُـر آه و نـالت مـالِ من
ایـن سرِ شـوریـده را بهـرِ نگاهت باختم
تیـرِ مـژگـانِ بلنـدِ بی قـرارت مـالِ مـن
🌹
عشوه ها وخنده ها وفتنه هایت مالِ من
شانه های خسته ام در خدمتِ زلفِ شما
اخم های هرشبِ چشمانِ نازت مالِ من
واژه ها کی قیمتِ شرمِ نگاهت میشوند
بـوسه ای از آن لبِ پُـر التهابت مالِ من
گر گنـاهی می کنم بهـرِ دو چشمانِ شما
آتـشِ آن دوزخِ پُـر آه و نـالت مـالِ من
ایـن سرِ شـوریـده را بهـرِ نگاهت باختم
تیـرِ مـژگـانِ بلنـدِ بی قـرارت مـالِ مـن
🌹
۱.۱k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.