ای شراب آتشین ناز نگاهت مال من

ای شـرابِ آتشین، نـازِ نگاهت مـالِ من
عشوه ها وخنده ها وفتنه هایت مالِ من

شانه های خسته ام در خدمتِ زلفِ شما
اخم های هرشبِ چشمانِ نازت مالِ من

واژه ها کی قیمتِ شرمِ نگاهت میشوند
بـوسه ای از آن لبِ پُـر التهابت مالِ من

گر گنـاهی می کنم بهـرِ دو چشمانِ شما
آتـشِ آن دوزخِ پُـر آه و نـالت مـالِ من

ایـن سرِ شـوریـده را بهـرِ نگاهت باختم
تیـرِ مـژگـانِ بلنـدِ بی قـرارت مـالِ مـن



🌹
دیدگاه ها (۰)

با ناز ادا شر به پا کرده ای با دل من ببین چه ها کرده ای موی ...

هر شب می تازد به من این لشکر خیالت بر دل زدی جراحتی با تیغ ...

از فتنه چشم تو پاره بر جام شده رویای رفع تحریم چه ناکام شده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط