📝دوستانش میگفتند: وقتی میخواست برود کربلا یک چفیه می اندا
📝دوستانش میگفتند: وقتی میخواست برود کربلا یک چفیه می انداخت روی صورتش تا نامحرمی را نبیند. می گفت نگاه حرام راه شهادت را می بندد. بعد از شهادتش یک دفترچه یادداشت از او به دستم رسید که برنام ههایش در نجف را در آن نوشته بود: در فلان ساعت باید فلان ذکر را بگوید یا در ساعتی دیگر نماز جعفر طیار را بخواند. یادم است همیشه میگفت که وقتی بچه بوده یکی از خاله هایم را اذیت کرده و باید حلالیت بگیرد، وقتی به خاله ام ماجرا را گفتم که حلالیت بگیریم او چیزی به یاد نداشت. خدا رحمتش کند خیلی حواسش بود که کسی از او ناراضی نباشد.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#شیخ_هادی
#محمدهادی_ذوالفقاری
🔻به جمع ما بپیوندید↓
『◆ @mohamadhadi67 ◆』
شهید مدافع حرم🕊🌹
#شیخ_هادی
#محمدهادی_ذوالفقاری
🔻به جمع ما بپیوندید↓
『◆ @mohamadhadi67 ◆』
۴۷۴
۰۱ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.