سناریو تک پارتی از دازای و چویا

سناریو عروسی دازای و چویا به اصرار ایشون : @ai68954

در یک روز آفتابی و زیبا، دازای و چویا تصمیم می‌گیرند که با هم ازدواج کنند. همه چیز برای عروسی آماده شده است و دوستانشان در حال آماده‌سازی مراسم هستند.

چویا با لباس عروسی سفید و زیبا در حال آماده شدن است. او با هیجان به آینه نگاه می‌کند و می‌گوید: "این روز خیلی خاص است!" دوستانش به او کمک می‌کنند تا زیباترین عروس شود.

دازای هم در اتاق دیگری در حال پوشیدن کت و شلوار دامادی‌اش است. او با لبخند به آینه نگاه می‌کند و می‌گوید: "امروز باید بهترین روز زندگی‌ام باشد."


مراسم عروسی در یک باغ زیبا برگزار می‌شود. گل‌ها و تزئینات رنگارنگ همه جا را پر کرده‌اند. دوستان نزدیک دازای و چویا، از جمله آتسوشی و نیکولای، در حال خوشحالی هستند.

وقتی چویا به سمت دازای می‌آید، همه به او نگاه می‌کنند. دازای با چشمان پر از عشق به او نگاه می‌کند و می‌گوید: "تو زیباترین عروسی هستی. "

در طول مراسم، دازای و چویا vows (قسم) خود را به یکدیگر می‌دهند. دازای می‌گوید: "من همیشه در کنار تو خواهم بود." چویا هم می‌گوید: "من هم همیشه در کنار تو خواهم بود."


پس از مراسم، مهمان‌ها به جشن ادامه می‌دهند. دازای و چویا در کنار هم می‌رقصند و همه با شادی دور آن‌ها جمع می‌شوند.

در پایان شب، دازای و چویا تصمیم می‌گیرند که به خانه برگردند و با دوستانشان وقت بگذرانند. این روز به یاد ماندنی برای آن‌ها و دوستانشان می‌شود.
پایان
دیدگاه ها (۰)

اگه توی این سکانس چویا به دازای قلب نداد.....

الهی آمینننننننننننننن

یک روز عادی در آرژانس کارآگاهی

کی میاد بریم مافیاااا

گل قرمز و اسلحهاز زبان راوی: دازای نُوا رو آورد چویا با چشما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط