دست او ه بند م شد چادرش را با لبش

دستِ او كه بند مى شد، چادرش را با لبش
مى گرفت و من در اين حسرت كه چادر نيستم!
دیدگاه ها (۱)

دوستی مدتش مهم نیستدوامش مهمهدوری و نزدیکیش مهم نیست یادش مه...

همیشه برنده کسی است که بلد استعشق بورزد شکیبایی پیشه کند وبب...

سلسله ی موی دوست حلقه دام بلاستهر که در این حلقه نیست فارغ ا...

🔅مشاعره‌ی جوانان پارسی‌گویِ تاجیک و لهجه‌ی بسیار شیرین‌شان.....

رشته ای از چادرش هم دست ما باشد بس استرشته ای از چادرش آری ش...

فقط یه دست بند

امام علی علیه السلام:حُسنُ الظَّنِّ يُخَفِّفُ الهَمَّ، و يُن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط