نامت را که می شنوم

نامت را که می شنوم
تو را که می بینم
دستانت را که می گیرم
ناگهان لبم کش می آید
تبسم بر آن نقش می بندد
خنده هایم شکوفا می شود
جانان دل...
تو شیرینی چون خواب یک روز برفی
دلبری می کنی مثل بهار و پاییز
و وجودت گرم است مثل مرداد
زیبای بی همتایم
تو را که می‌بینم
چشم های می خندند.
❤〽️❤
#آیدا_حقیقی
دیدگاه ها (۱)

مرا دوست بداربه‌سان گذر از یک سمت خیابانبه سمتی دیگر...اول ب...

برای من باش بهانه‌ی زنده ماندنم که #تو باشیهیچ چیز نمی‌تواند...

تو باید باشی تا "صبح" بخیر شودآفتاب در آسمان همه هست.. و روش...

تمنای شبانه ی من!بی اغوشت شب ها بخیر که نه،جان گاه می شوند!ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط