IN MY MIND❤️🔥
PART||49
تهیونگ:آلیس سریع سوار ماشین شو...(لبخند)
آلیس:چرا؟(سوالی)
تهیونگ:آلیس تو باید بیشتر با مادرم آشنا شی و توجه شو جلب کنی...
آلیس:حتمی به خاطر این هست که با تو ازدواج کنم....مگه نه؟
تهیونگ:تو دوست نداری با....
تهیونگ می خواست ادامه حرفش رو بزنه که...آلیس بوسیدش...
تهیونگ:تو الان....من...منو بوسیدی؟(تعجب)
آلیس:این یعنی بله می خوام باهات ازدواج کنم...پس تلاش می کنم تا مامانت راضی شه...(سوار ماشین شد)
تهیونگ:باید سوار ماشین شم...(تعجب)
تهیونگ حرکت کرد...مهمانی در عمرات خودشون در حیاط بود...رسیدند...آلیس با تیپ همیشگی خودش بود یعنی اسپرت...وارد خونه شدن...خدمت کار ها کت تهیونگ رو گرفت...همه ی خدمتکار ها به آلیس نگاه می کردن...آلیس از بزرگی عمارت شاخ در آورده بود....
آنجلا:سلام..تهیونگ(لبخند)با دیدن آلیس لبخندش محو شد...
تهیونگ:سلام...دختر خاله...
آلیس:سلام آنجلا..(لبخند)
آنجلا:سلام...تهیونگ چرا اومدی اینجا؟
تهیونگ:نمی تونم به خونه خودم بیام؟
آنجلا:آره..آلیس چی؟...
تهیونگ:دخترخاله عزیزم.....دوست دخترم رو بهت معرفی می کنم آلیس...(خنده)
آنجلا:چ...چی؟(شوکه)
تهیونگ:اون دوست دخترم هست...اون روز پرسیدی چرا معرفیش نکردم..خوب..الان معرفیش کردم....
مادر تهیووگ:آنجلا...او سلام تهیونگ...(نگاه کردن به آلیس)
تهیونگ:سلام...مادر دوست دخترم آلیس...گفتی می خوای ببینیش برای همین باهات تماس گرفتم...
مادر تهیونگ:آهان..چه عالی این طوری می تونه با دوستام هم آشنا شه..خوش اومدی...بیا از این طرف...(آلیس و مادر تهیونگ رفتن)
آنجلا:تهیونگ...از تصمیمت مطمئنی؟
تهیونگ:بله ...راستی لطفا دیگه تهیونگ صدام نکن لطفا شاید آلیس ناراحت شه...البته که اون همچین اخلاقی نداره ولی گفتم بدونی...(لبخند)
آنجلا:پس چی صدات بزنم؟
تهیونگ:می تونی صدام کنی پسر خاله(لبخند)
آنجلا:باشه..
تهیونگ:مراقب آلیس باشی...من میرم فعلا(رفت)
آنجلا:فعلا...توقع نداشتم آلیس جواب بله بگه...(تو ذهنش)
مادر تهیونگ:دوستان عزیزم اینم دختری که تهیونگ ازش خوشش اومده(لبخند)
خانم اول:سلام..تویی...هه(نگاه کردن به آلیس)
خانم دوم:تو اصلا پسری یا دختر؟تیپشو(نیشخند)
خانم سوم:ولی تو اطلا ارزش نداری جزو این خوانواده باشی...
آلیس:سلام به همگی(تعظیم) من دختری هستم که نه به خاطر تیپ و قیافه یا شهرت بلکه به خاطر خودم تهیونگ ازم خوشش اومده وگرنه دختر زیاد ریخته.....
مادر تهیونگ:بشین عزیزم.....(لبخند)
آلیس:ممنون...(نشست)
خانم اول:آنجلا اومدی بیا بشین عزیزم...
آنجلا:ممنون..(نشست)
خانم دوم:حالا که آنجلا اینجاست چند تا سوال ازتون می پرسیم جواب بدین...تا مشخص شه کدومتون برای تهیونگ مناسب ترین...
لایک وکامنت یادتون نره❤
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.