شمر امان نامه را به سوی اردوگاه امام برد وقتی رسید فریا
شمر امان نامه را به سوی اردوگاه امام برد. وقتی رسید، فریاد برآورد: «أَیْنَ بَنُوا أُخْتِنَا»؛ خواهرزادگان ما کجایند؟
حضرت عباس(علیه السلام) و برادرانش سکوت کردند. حسین بن علی (علیه السلام) به آنها فرمود: «پاسخش را بدهید، اگر چه فاسق است». حضرت عباس(علیه السلام) به همراه برادرانش به سوی او رفتند شمر از امان نامه سخن گفت. اما فرزندان ام البنین به او گفتند: «خدا تو و امان تو را لعنت کند! آیا به ما امان می دهی، در حالی که پسر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) امان ندارد؟!» شمر با دیدن قاطعیت حضرت عباس(علیه السلام) و برادرانش خشمگین و سرافکنده به سوی لشکر خود بازگشت.
به یاد قمر بنی هاشم که دست داد ولی دست نداد!
حضرت عباس(علیه السلام) و برادرانش سکوت کردند. حسین بن علی (علیه السلام) به آنها فرمود: «پاسخش را بدهید، اگر چه فاسق است». حضرت عباس(علیه السلام) به همراه برادرانش به سوی او رفتند شمر از امان نامه سخن گفت. اما فرزندان ام البنین به او گفتند: «خدا تو و امان تو را لعنت کند! آیا به ما امان می دهی، در حالی که پسر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) امان ندارد؟!» شمر با دیدن قاطعیت حضرت عباس(علیه السلام) و برادرانش خشمگین و سرافکنده به سوی لشکر خود بازگشت.
به یاد قمر بنی هاشم که دست داد ولی دست نداد!
- ۶.۰k
- ۰۱ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط