مثل دری که
مثل دری که
به فراموشی لولا شود،
آرام آرام
از دیدم خارج شد،
و او زنی بود که دوستش داشتم.
اما چه بسیار شب ها که
مثل گوزنی مکانیکی در میان نوازش های من خوابید.
و من در سکوت آهنی رویاهای او
درد کشیدم.
#ریچارد_براتیگان
به فراموشی لولا شود،
آرام آرام
از دیدم خارج شد،
و او زنی بود که دوستش داشتم.
اما چه بسیار شب ها که
مثل گوزنی مکانیکی در میان نوازش های من خوابید.
و من در سکوت آهنی رویاهای او
درد کشیدم.
#ریچارد_براتیگان
۳.۰k
۳۰ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.