او شعر را دوست داشت

او شعــر را دوست داشت
خیال پردازے و سفــر را،
من...
او را دوست داشتم!...❤

او شب را دوست داشت
آوازِ جیرجیرڪ و صـداےِ بغضِ شمعدانی را،
"مـن او را دوست داشتم!"

او مـوےِ بافتـه دوست داشت
عطـر قهوه و سیڪَار را
مـن او را دوست داشتم!...❤

او بـاران را دوست داشت
پاییـز را و رنڪَین ڪمان را
من او را دوست داشتم...
من او را دوست داشتم...
‌او را دوست،
داشتم!❤
و او شنیـدنِ این جملــه‌ے تڪرارے را...🍃




‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دیدگاه ها (۱)

گاهیفقطازکل دنیادلت یکی رامیخواهدومیدانیتاابدهم که ، خداخدا ...

کاش دو نفر بودمیکی زندگی اش را می کرد ،یکی فقط تو را دوست دا...

چیست در فلسفه‌ی عشقکه دور از درک است؟یک نظر دیدن و یک عمر به...

دلتنگی هایــــَم را زیر بغـل زده اَم!نشسته اَم در انتظار ِ ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط