قطره بارانی مست
قطره بارانی مست
در سحری سبز
برکف صورتی دستم/
ایستاده بر پلی
میان دو تنهایی
خیابان زیر پل
سرگیجه ای از اغتشاش
تهوعی ازهول و هراس
کاغذ پاره هایی رقصان در باد
باد ابرها را برد
باران شد تمام
من
به آن سوی پل
رفتم.
در سحری سبز
برکف صورتی دستم/
ایستاده بر پلی
میان دو تنهایی
خیابان زیر پل
سرگیجه ای از اغتشاش
تهوعی ازهول و هراس
کاغذ پاره هایی رقصان در باد
باد ابرها را برد
باران شد تمام
من
به آن سوی پل
رفتم.
- ۱۸۹
- ۱۱ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط