شآزده وچ ول و پرسید

#شآزدِه ڪ ــوچـ ـولـ ــو پُرسید:
آدَمآ تو خَلوَتِشون اِحسآسِ #تَنهآیے نِمے ڪُنَن؟
روبـ ـآه گُفت: آدَمآ وَقتـــ ـے کِنـــ ـــآرِ هَم هَستَن #تَنهـ ـآن...
چِــ ــه بِـرِســ ـه بِخـــ ــــوآن تو #خَلوَتِشون بآشَن...! :) ∞
دیدگاه ها (۱)

شب بخیر به دوستان مممنون که منو دنبال میکنید 😉 😉 😉 شب خوبی ...

شب مانند پردہ سیاهیکل شهر را گرفته استقلمی بردار و فردایت را...

هر شب می‌نشینم پای حساب و کتابمچند بار گفته‌ای دوستم داریچند...

دیشَبـ غَرقِهـ فِـکر بـودَمـ کِهـ یِهـ دٌختَرِهـ دَسـ گٌذآشـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط