(پرش زمانی بعد 3 هفته)
(پرش زمانی بعد 3 هفته)
( ویو استار)
تو این 3 هفته خیلی با ته صمیمی شدم البته ناگفته نماند ک هنوزم کراشمه ولی فعلادوستیم امروز قرار بود دوباره باهم بریم بیرون
(گایز قبلا هم باهم بیرون رفتن) ی لباس نسکافه ای پوشیدم قرار بود خود ته بیاد دنبالم بعد 2 مین زنگ زد ب گوشیم ک بیام پایین
رفتم نشستم تو ماشین و سلام کردیم و راه افتادیم ولی سمت کافه همیشگیمون نرفت
+تهیونگ کجا میری؟
_ی جای خوب
+مگ نمیری کافه؟
_ن یجای بهتر میریم
دیگ هیچی نگفتم بعد 5 مین رسیدیم اومده بودیم کنار دریا
اومد در ماشین و برام باز کرد پیاده شدم از تشکر کردم بعد رفتیم و باهم قدم زدیم بعد 2 مین ته دستام و گرف ولی سعی کردم ضایعه بازی در نیارم ولی قلبم داشت مث چییی میتپید
بعد قدم زدن ته ب ساعتش نگاه کرد ساعت 9 بود دستم و همونجوری ک توی دستش بود کشیوند دنبال خودش
+ته چیشده؟
_بیا دنبالم استار
+اوهوم
بعد رسیدیم ب بالا صخره ها بعد دوباره ب ساعتش نگاه کرد
_استار اسمون و ببین
تا نگاه کردم اتیش بازی خفنی شروع شد هونطوری محو اون اتیش بازی زیبا بودم ک احساس کردم ته جلوم زانو زد
+ت.. تهیونگ داری چیکار...
_استار میخوای مال من بشی؟
اشک تو چشمام جمع شده بود
+ب.. بله
بعد با لبخند بلند شد اومد جلوم و حلقه رو دستم کرد
_خوشحالم اون خواب و دیدم
+منم
بعد ماچ و بوسسسسسس
END
دستمممم دردددد گرفتتتتتت
نتیجه میگیریم شبا زود بخوابیم ک شاید از این اتفاقا برامون بیوفته 😂
چطور بود؟ حمایت فراموش نشه ماچ بهتون🫰🏻
( ویو استار)
تو این 3 هفته خیلی با ته صمیمی شدم البته ناگفته نماند ک هنوزم کراشمه ولی فعلادوستیم امروز قرار بود دوباره باهم بریم بیرون
(گایز قبلا هم باهم بیرون رفتن) ی لباس نسکافه ای پوشیدم قرار بود خود ته بیاد دنبالم بعد 2 مین زنگ زد ب گوشیم ک بیام پایین
رفتم نشستم تو ماشین و سلام کردیم و راه افتادیم ولی سمت کافه همیشگیمون نرفت
+تهیونگ کجا میری؟
_ی جای خوب
+مگ نمیری کافه؟
_ن یجای بهتر میریم
دیگ هیچی نگفتم بعد 5 مین رسیدیم اومده بودیم کنار دریا
اومد در ماشین و برام باز کرد پیاده شدم از تشکر کردم بعد رفتیم و باهم قدم زدیم بعد 2 مین ته دستام و گرف ولی سعی کردم ضایعه بازی در نیارم ولی قلبم داشت مث چییی میتپید
بعد قدم زدن ته ب ساعتش نگاه کرد ساعت 9 بود دستم و همونجوری ک توی دستش بود کشیوند دنبال خودش
+ته چیشده؟
_بیا دنبالم استار
+اوهوم
بعد رسیدیم ب بالا صخره ها بعد دوباره ب ساعتش نگاه کرد
_استار اسمون و ببین
تا نگاه کردم اتیش بازی خفنی شروع شد هونطوری محو اون اتیش بازی زیبا بودم ک احساس کردم ته جلوم زانو زد
+ت.. تهیونگ داری چیکار...
_استار میخوای مال من بشی؟
اشک تو چشمام جمع شده بود
+ب.. بله
بعد با لبخند بلند شد اومد جلوم و حلقه رو دستم کرد
_خوشحالم اون خواب و دیدم
+منم
بعد ماچ و بوسسسسسس
END
دستمممم دردددد گرفتتتتتت
نتیجه میگیریم شبا زود بخوابیم ک شاید از این اتفاقا برامون بیوفته 😂
چطور بود؟ حمایت فراموش نشه ماچ بهتون🫰🏻
۳.۹k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.