سر باز نکن ا اشک

سر باز نکن اے اشک
از جاذبہ دورے کن

اے بغض پر از عصیان
این بار صبورے کن

من اشک نخواهم ریخت
این بغض خدادادے ست

عادت بہ خودم دارم
افسردگے ام عادے ست ..!
دیدگاه ها (۵)

به هر که مینگرم در شکایت استدر حیرتم که لذت دنیا به کام کیست...

نام پدر 😐 چرا آخه ؟

پارت سیو هشتمحواسش بم بود و دید که خیلی ترسیدم سرعتش و کم کر...

با توام آااااای ! پدر سوخته بازی کافی ستهی خرابم کنی و باز ب...

هرگاه بر ستیغ کوه عشق لاشخورهای دیدی که مرگ احساس تورا به ان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط