چه زحمت ها که می دیدی ز خواهش هاي بی جایم
چه زحمتها که می دیدی ز خواهشهاي بیجایم
به هر دردی که گشتم مبتلا کردی مداوایم
غم بیمادری را هم مداوا می کني یا نه
چه شبها تا سحر بستر نمودم من در آغوشت
اگر یک ناله می کردم جهان میشد فراموشت
در این جا که گل شده بستر و خاک روپوشت
نمیدانم دراین وحشتسرا با لعل خاموشت
به هر دردی که گشتم مبتلا کردی مداوایم
غم بیمادری را هم مداوا می کني یا نه
چه شبها تا سحر بستر نمودم من در آغوشت
اگر یک ناله می کردم جهان میشد فراموشت
در این جا که گل شده بستر و خاک روپوشت
نمیدانم دراین وحشتسرا با لعل خاموشت
۱۳.۹k
۰۴ آذر ۱۴۰۰