قمارعشق شیرین است، اگرچه باز می بازم...!!!
قمارعشق شیرین است، اگرچه باز میبازم...!!!
تو از آس دلت مغرور و من، دلخوش به سربازم...!!!
چه حکم است اینکه میدانی، که حکم دست من خالی است؟!!!
دل و دستم که میلرزد خودم را پاک میبازم...!!!
ورق برگشته است امروز و تو حاکم…منم محکوم...!!!
چه باید کرد با این بخت؟ میسوزم و میسازم...!!!
تو بازی میکنی از رو و من آنقدر گیجم که...!!!
نمیدانم کدامین برگ را باید بیاندازم...!!!
اگرحاکم تویی، ای عشق! من تسلیم تسلیمم...!!!
همه از برد مغرورند و من بر باخت مینازم...!!!
قمار عشق با من، مثل جنگ شیر با آهوست...!!!
در این پیکار معلوم است پایانم از آغازم...!!!
تو از آس دلت مغرور و من، دلخوش به سربازم...!!!
چه حکم است اینکه میدانی، که حکم دست من خالی است؟!!!
دل و دستم که میلرزد خودم را پاک میبازم...!!!
ورق برگشته است امروز و تو حاکم…منم محکوم...!!!
چه باید کرد با این بخت؟ میسوزم و میسازم...!!!
تو بازی میکنی از رو و من آنقدر گیجم که...!!!
نمیدانم کدامین برگ را باید بیاندازم...!!!
اگرحاکم تویی، ای عشق! من تسلیم تسلیمم...!!!
همه از برد مغرورند و من بر باخت مینازم...!!!
قمار عشق با من، مثل جنگ شیر با آهوست...!!!
در این پیکار معلوم است پایانم از آغازم...!!!
۲.۳k
۳۰ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.