کودک که بودم

کودک که بودم ....
وقتی زمین میخوردم ...
مادرم مرا می بوسید...
تمام دردهایم از یادم میرفت ...
دیروز زمین خوردم،دردم نیامد ...!!
به جایش تمام بوسه های مادرم به یادم آمد...
دیدگاه ها (۴)

میگویندبایه گل بهار نمی شود امابهارمن بارویدن تنها یه گل زی...

یک بغل گلهای مریمیک اسمون ستارهیک کوله بار محبتتقدیمت بادتول...

زندگی باید کرد ،گاه با تلخی راه،گاه با یک گل سرخ "گاه با یک...

ﺑــﺮﺍﯼ ﺗــﻮ...ﺑــﺮﺍﯼ ﭼﺸﻤــﻬﺎﯾﺖ...ﺑــﺮﺍﯼ ﻣـﻦ...ﺑــﺮﺍﯼ ﺩﺭﺩﻫﺎﯾـ...

تیر برقی «چوبیم» در انتهای روستابی فروغم کرده سنگ بچه های رو...

وقتی دلم گرفته به تو فکر میکنم وقتی خوشحالم به تو فکر میکنم ...

می خواهم با تو باشم ...تویِ یک اتاقِ ساده ی کاهگلی ،با پنجره...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط