مرا عذاب نده که دیگر دور ام از

مرا عذاب نده که دیگر دور ام از
سر کوهت
ز گفتگوی این مردم من کی توانم
بی آیم به پیش زلفان خوش بویت
ندارم مرحمی تا یکی را
پیغام بر کنم سویت
نه و ندارم طاقت ندیدن رویت
بشکست قلب در دامن صحرا
چرا ای گل همیشه
ظار و نالان تابه کی باشم🥀🍃🕊️
دیدگاه ها (۰)

قسم بر جان پاک و نام شیرین وو لعله خندان اتقسم به قطره ای اش...

ز یک سو آتش عشق تو ای جانمشرر داردز سوی دگر درد هجران این دل...

من آه ز آن تعبیری خطی در عذاب تابه کی باشمچنان در حسرت دیدن ...

آن سوخته دل به سمت خانه کردچو نظرگرفت و شکست کاسه و کوزههمه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط