ذهنم شلوغ است و دلم آشوب
ذهنم شلوغ است و دلم آشوب؛
پنجره هارا باز می کنم،بساط کارم را پهن می کنم روی میز کنار پنجره،نسیم خنک بهاری می پیچد لای پرده های تور،برگ های سبز درخت بزرگ حیاط می رقصند زیر نور آفتاب،بوی برنج دم کشیده می آید از خانه همسایه،چشمانم را می بندم؛نفس بهشتی اردیبهشت می پیچد در جانم...
خوب است که روزهای سخت هم می گذرند...
پنجره هارا باز می کنم،بساط کارم را پهن می کنم روی میز کنار پنجره،نسیم خنک بهاری می پیچد لای پرده های تور،برگ های سبز درخت بزرگ حیاط می رقصند زیر نور آفتاب،بوی برنج دم کشیده می آید از خانه همسایه،چشمانم را می بندم؛نفس بهشتی اردیبهشت می پیچد در جانم...
خوب است که روزهای سخت هم می گذرند...
- ۴.۴k
- ۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط