در خاک نجف بساط مستی جور است

در خاک نجف بساط مستی جور است
هر دانه بکاری ثمرش انگور است

یک دانه ز انگور ضریحش خوردم
یک عمر مدام در وجودم شور است

وقتی که عسل ز نهر ایوان خوردم
شیرینی قند در دهانم شور است

از جاده ی دل تا حرمش راهی نیست
هرچند مسیر آسمانها دور است

ایوان نجف عجب صفایی دارد
هرکس که ندیده مطمعنا کور است

از گنبد اوبه عرش می تابد نور
با آینه ی خدا زمین پر نور است

خورشید نشانه ای ز انوار علی است
حق دارد اگر به نور خود مغرور است

مهتاب ذخیره ای ز انوار علی است
شب خواب علی در آسمان مأمور است

باخلق علی نام خدا خالق شد
هرکس که علی گفته بدان مأجور است

باید_ز_زمین_به_نام_حیدر_پاشد
هرکس_که_نگفت_یاعلی_رسوا_شد
دیدگاه ها (۱)

کربلا لازمم...

تازه شهیدا بگو خانه ی معشوق کو؟گفت همانجا که سر بیشتر افتاده...

عشق یعنی؛ با ♡خدا♡ تنها شدن...

یادت نرود بانو! هربار که از خانه پا به بیرون میگذاری گوشه ی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط