باغ بیبرگی که میگوید که زیبا نیست

باغ بی‌برگی که می‌گوید که زیبا نیست؟...

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر با آن پوستین سرد نمناکش
باغ بی‌ برگی، روز و شب تنهاست،
با سکوتِ پاکِ غمناکش.

ساز او باران‌، سرودش باد
جامه‌اش شولای عریانی‌ست
ور جز اینش جامه‌ای باید،
بافته بس شعلۀ زر تار پودش باد...


گر ز چشمش پرتوِ گرمی نمی‌تابد،
ور به رویش برگِ لبخندی نمی‌روید؛
باغ بی‌برگی که می‌گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه‌های سر به گردون‌سایِ اینک خفته در تابوت پست خاک می‌گوید...

اخوان ثالث
دیدگاه ها (۴)

در وداع یاران...‏شبنم در این بهار، دلیل نشاط نیستصبحی ست کز ...

بر آسمان بر آی...ای آیه مکرر آرامشمی خواهمت هنوز آری هنوز هم...

ما در دو جهان غیر تو ای عشق نخواهیم فریدون مشیری*

تنها اندکی خدا...تکلیف اتاق تاریک راکلید برق، روشن می‏کندو ت...

باغ من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط