میخواستم باب سلیقه ی او باشم

میخواستم باب سلیقه ی او باشم .‌..
جوری شدم که او دوست داشت،
تمامم را طبقِ میل او تغییر دادم ...
و او رفت ...
به همین سادگی که می نویسم و می خوانید!
من ماندم و
آدمی عجیب؛
که سلیقه ی هیچ بنی بشری نیست!
شما را جان عزیزتان؛
برای هیچ کس ،خودتان را تغییر ندهید!
سلیقه ای هم اگر باشد ، لااقل باب سلیقه ی خودتان عوض شوید،
که اگر دنیا هم شما را نخواست،
یک نفر برایتان بمانَد،
کسی آن طرف آینه ، که شما را ببیند و جانش در برود!
باب سلیقه ی هیچ کس نباشید ...
آدم ها ماندن بلد نیستند ...
زود می روند!!!
دیدگاه ها (۶)

بگذار بگویند مغرور استبگذار بگویند چشم به نگاهِ هیچکس نمی دو...

اعتراف میکنم #دوست_دارمَت!یک جور خاص..کمی عاشق‌تر از حوا کمی...

ادمهای مهربان .....ادمهای احساسی .....نمی رنجند.....می بخشند...

میخواستم باب سلیقه ی او باشم .‌..جوری شدم که او دوست داشت ،ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط