هیچوقت نتوانستم حال و فکر آدم هایی را که یک بار پا به زن

هیچوقت نتوانستم حال و فکر آدم هایی را که یک بارِ پا به زندگی ات می گذارند را درک کنم ،
همان هایی که یک حال خوب با خود دارند
توجه میکنند ، مهربانند ،
به تو انرژی میدهند.
میتوانند تو را بفهمند،
حالت را درک کنند ،
به حرف هایت گوش کنند و آرامت کنند.
تا می آیی عادت کنی به بودنشان
تا دل میدهی به ماندنشان ،
میروند.
بدون هیچ اتفاق خاصی میروند به همین سادگی...
حال آنکه هیچ یادشان نمی آید در آن روزها و شب ها چه ها گفتند ،
میروند و پشت سرشان را هم نگاه نمیکنند ،
هیچوقت حال و فکر این آدم ها را درک نکردم...
بنا به ماندن اگر دارید بمانید ،
اگر نه که نیایید ، حرفی نزنید ،
شاید
هنوز نمی دانید که آدم برای
" دل کندن " گاهی
جان میکَند...
دیدگاه ها (۰)

خدایــا . . . نـذار آدمایـے ڪــ بهترینــ خـاطـره هـامـون و م...

کاش باورمان میشددروغگودشمن خداست ....چشم انتظاری خیلی حس عجی...

لمس کن کلماتی راکه برایت می نویسمتا بخوانی و بفهمی چقدر جایت...

سلام بر پیام هایی که هرگز ارسال نشد از ترسِ سردیِ پاسخ..سلام...

"پارت دوم""یادگاری از تاریکی"تو افکارم غرق بودم که ناگهان صد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط