عیسای منی هر نفسم لطف دم توست

عیسای منی هر نفسم لطف دم توست
بارانی و در باغچه ام عطر نم توست

این روشنیِ روی تو آرایه ندارد
تشبیه به خورشید شود..باز کم توست

دلگیر و پریشان و دل آشفته منم من
دل،گیر در آن زلف پر از پیچ خم توست

تصویر دو دنیاست که در چشم تو پیداست
این مردمک مست مگر جام جم توست

ای عابر شب های من ای شاعر در من
هر واژه ام انگار صدای قدم توست

#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه
#علی_فرزانه_موحد
دیدگاه ها (۰)

در مصاف من و تقدیر، خدا خوابش بردتا مرا بست به زنجیر، خداخوا...

دوستت دارم عزیزم ، دلبر زیبای من آشنای هر شب من ، عاشق شیدای...

کاش نهان نميشدم،به پشت واژه های شعرکاش که پُر نميشدم ، ز است...

سبز شد خطِّ لبِ یار، بهار است بهارای جنون منِ سرشار، بهار اس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط