چند پارتی جونگکوک🐰عشق

پارت 9
ویو یونا
پمادشو آوردم که بزنم به سرش که بره بخوابه چون از چشماش خستگی میبارید
_یونا مرسی که هستی و حواست بهم هست
+خواهش می کنم وظیفمه،، تموم شد پمادت برو بخواب
_مرسی عشقم
+عشقم؟؟
_آره دیگه پس چی تو دیگه دوس دخترمی
+آها راس میگیااا
_تک خنده ای کرد 🤭شب بخیر
+شب بخیر
و رفت
رفتم داخل آشپز خونه تا ظرف هارو بشورم و دیدم که مامانم زنگ زده جواب دادم
٪ الو سلام دخترم خوبی؟؟
+سلام مامان خوبم شما خوبین؟؟
٪ آره دخترم زنگ زدم بگم که ما خونه نیستیم داریم میریم خونه مامان بزرگت یه سر بزنیم اگه جواب تلفن ندادم خیلی نگران نشو باشه؟؟
+چشم مامان
٪ آفرین دخترم من دیگه برم
+باشه خدافظ
٪ خدافظ
قطع کرد
هنوز ده دقیقه نگذشته بود که دیدم رونا زنگ زد
☆سلاااام اسکل قشنگم خوبی؟؟
+سلااام دیوانه خوبم تو خوبی؟؟
☆منم خوبم میگم چند وقتیه خبری ازت نیست کجایی؟؟
+هیچی بابا اون روز که کلاس منو تو جدا شد،جک مزاحمم شد بعد جونگکوک نجاتم داد بعد بهم اعتراف کرد
☆پشــمام
+آره دیگه بعد مریض شد من بردمش بیمارستان بیهوش شد سرش شکست بعد من الان خونه کوکم دارم ازش مراقبت می کنم
☆دختر چقدر تو خر شانسی
+😂میتونم تهیونگ رو برات جور کنم خوبه؟؟
☆جیــــــغ واقعا؟؟
+هوی چته چرا جیغ میزنی؟؟ آره میتونم جورش کنم
☆حاجی پشمام برگام پرام واقعا نمیدونم چی بگم
+خیله خب من الان دارم ظرف می شورم تو هم برو الان خودتو جر میدی
☆باشه خدافظ
+خدافظ
آخیش راحت شدم چقدر جیغ و داد میکرد
ظرف ها تموم شد و منم رفتم رو تخت پیش کوک تا بخوابم ساعت حدودا ۲ یا ۳ نصف شب بود
یهو گوشیم زنگ خورد مامانم بود جواب دادم
صدای...
صدای....
صدای جیغ و داد مامانم میومد....


میدونم بد موقع تمومش کردم خیلی هیجانی شد ولی باید صبر کنید😁🤭😆کرم دارم یو نو؟؟
دیدگاه ها (۴)

اردو با دوستام❤و گول زدن ناظم😎

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

درخواســــت بدین❤❤

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

پارت ۲

حس های ممنوعه ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط